بهترین نامه من به خدا (مسابقه وبلاگ)

    

«نامه ها براساس زمان ارسال شماره گذاری شده اند»

1) ایمان - نشانی وبلاگ (ندارد)

خدایا دوس دارم فقط صدایت کنم نامت به من آرامش میدهد. خدایا وقتی خسته از دنیایم وقتی دلم آغوش ترا میخواهد،نامت آرامم میکند. خدایا فقط کافی ست صدایت کنم و هیج نگویم.

خدایا هرچه ترا تکرار میکنم در عظمت تو کوچکی من عیان میشود. خدایا مرا هیچوقت از آغوشت زمین نذار. هرگز دستم را ول نکن. از بی تو بودن میترسم. دنیا نا امن است.

2) فرشته سعیدی (برگزیده مسابقه) - نشانی وبلاگ http://fereshteh33.blogfa.com/   

می‌گویند باران صــدای پای اجابت است و تو به هنگام باریدن با همه ی‌ بزرگی ات ناز می خری ... !

اکنون آسمان بغض دارد و می بارد ...

خــــدا جانمــ . . . !

تو واقعا ناز می‌خری یا مرا دلخوش کرده اند ؟!

و صدایی که گوشم را می نوازد ،صدای باریدن نم نم باران ، صدای مهربان او

کسی که می گوید : اندکی چشمانت را ببند و صدایم کن ...

آری من ناز می خرم نیاز کـــن . . .

من اینجایم کنار تـــو و پایین آمده ام به اندازه ی نیاز تــو ، به خاطر تو . . .

و چه زیبا باران زلال چشمانم جاری‌ می‌شود و تو زیر باران رحمتت پنهان میکنی گریه هایم را 

و زیباتر لحظه ی رسیدن به تـــو

و چه دلنشین می نوازی ای ‌یکتای بی همتای من

نیاز می کنم به درگاهت که تویی همه ی نیاز مـــن . . . 

3) الهام - نشانی وبلاگ http://meslehichka30.blogfa.com

یه روزی ازهمین روزا بود که فراموشت کردم. نمیدونم جای تورو کی وچی گرفت ولی خیلی زود فهمیدم که هیچ کس وهیچ چیزی نمیتونه جای تورو بگیره. میدونی کی فهمیدم اینو. وقتی که بغض دلتنگیه کسی رو داشتم و نمیدونستم مال کیه. گریم نمیگرفت ولی بغض امونم نمیداد یه لحظه صدای اذانو شنیدم تازه به خودم اومدم وشروع به گریه کردم و فهمیدم که هیچ بغضی سنگین تر از بغض دلتنگیه تو نیس.

4) ناصر - نشانی وبلاگ http://WWW.NASERESHGH.BLOGFA.COM

سلام خدمت شما من نامه ام به خدااین هست که اول ازهمه سلامتی به خانواده ام وبه ابجی های عزیزم سمانه وگلناز وازهمه مهم ترعشقم فاطمه بدهد وازعمربگیرد و وبه فاطمه بدهد .

خدایا فاطمه من یک دخترپاک وساده هست ماشالله حجاب دارد قربون حجابش برم که ابروی حضرت زهرا روحفظ کرده ازتوخداجون تقاضادارم مواظبش باش که سمت گناه نرود یعنی بین دخترهای شهرم وجهان اویک نمونه هست برای زن های جهان البته حضرت فاطمه زهرا بانوی دوعالم سرورزنان هست.

خداجون تنهادعام اینه هرچند اون همدم زندگیم نشه ولی ازت خداجون تقاضادارم که مواظبش باشی وهمیشه سالم باشه درضمن برای ظهورحضرت امام مهدی دعامیکنم ان شالله به زودی ظهورکند.

ببخشید اگرنامه ام خوب نبود چون اهل نامه نوشتن نیستم وبلد نیستم ولی حرف دلم رو زدم چون فاطمه ای روکه میخوامش برای زندگی ابدی وهمیشگی میخوامش حتی اگرهم بمیره ولش نمیکنم وبهش خیانت نمیکنم چون دوستش دارم درپایان برای نویسندگان عزیز وبلاگ محدثه وروبینا ارزوی سلامتی وشاد باش وموفقیت درزندگی دارم ان شالله موفق باشید.

 ولی خداییش بهم نخندیید من ادم ساده هستم قبول دارم ولی امیدوارم منومسخره نکرده باشن مردم؛ به امید دیدار منتظر جوابتونم اینهافقط حرف دلم بود خدایافاطمه روازمن دورنکن یاازمن نگیرش وهمیشه اونوسالم نگه دار الهی امین. 

 درضمن من حتی برای فاطمه ام هرشب گریه میکنم وحتی توحرم اقا امام رضا براش گریه کردم وقران خوندم چون دوستش دارم که سمت گناه نرود همین لطفا به حرفهایم نخندید منم خدایی دارم ودلی که برای عشقش گریه میکنه اونم ازته دل.

5) فاطمه شادکانی - نشانی وبلاگ http://hamishebahar-92.blogfa.com/

ای نام تو بهترین سرآغاز بی تونام کی کنم باز
ای یادتو مونس روانم جزنام تو نیست برزبانم

خدایا میدونم خوب یادت همون روزی رو میگم که دست رو با مهربونی گرفتی و از توی کوره راه های تاریک به سوی روشنایی هدایتم کردی و با یک نشونه یا شایدم یک معجزه من رو به مسیر درست هدایت کردی همون روزهای رو نیگم که روی دیوارهای دلم غبار یاس و نامیدی به خاطر پیچ پیچ ها
وحرفهای درگوشی شیطون بروی دلم نشسته بود و باعث شده بود که بخاطر اتفاقات بدی که در زندگی برای این بنده حقیرت رخ دادهیچ امیدی به زندگی کردن نداشته باشم.وبا خودم حرفهای رو تکرار کنم که در شان و شخصیت کسی که تو اشرف مخلوقات نامیدیش نباشه.تو اونقدر مهربونی که حتی به فرشتگانت دستوردادی که بر این ساخته دست تو سجده کنندو سجده کردنند جزءیکی اون هم شیطان بود.همین روزها بود که شیطون من رو زمین زد ای خدای مهربونم. اما تو من رو از زمین بلند کردی و غبار یاس ونامیدی رو از روی دیوار دلم زودودی و پاک کردی و نوری تازه در من دمیدی حتی همین الان هم که دارم این دل نوشته و نامه رو برای تو می نویسم ای خدای قادر بی همتا
از تو از توی که گفتی همیشه من به یادتونم پس بیادم باشید و به قولت عمل کردی و همیشه میکنی اما من چی؟!خدا من بنده نالایقی برای تو بودم و زیر تمام عهدوپیمان های که با تو بستم بودم زدم قلب مهربون تو رو شکستم واز تو ناامید شده بودم.
که این ناامیدی بزرگ ترین گناه نسبت به تو میتونه باشه ای خدای خوب و مهربونم ...
همیشه دوستت داشتم الان هم دارم
پس هفت آسمان پناهم باش
ای خدای قادر بی همتا؟!

6) رویا - نشانی وبلاگ (ندارد)

صدای پژواک عشق را با وجود تو حس میکنم

رحمتت بر تمام هستی چه عادلانه است

در پرده گرفتن عیوبم مرا از شرمساری نزد بندگانت نجات می دهد

توانایی محضت مرا امیدوار میکند

مهربانیت حس قشنگیست که بر دلم می تابد

اینکه همیشه هستی مرا مطمئن تر میکند تا دستم را در دستان امن تو بگذارم

با توبه پذیریت چه کنم؟!که توبه ها و غفلت هایم را بارها و بارها بخشیدی

خدای بزرگ و عزیزم ...دوست دارم چون ابراهیم خلیل تو باشم

چون یوسف عزیزت

چون موسی کلیمت

چون زلیخا،عاشقت

اما...برای خلیل و عزیزو کلیم و عاشق تو شدن،تسلیم تو بودن میخواهد

مرا کمی از قدرت لایزالت عطا فرما تا در مقابل میوه های ممنوعه دنیا مقاوم باشم

7) معبر سایبری بی سنگر - نشانی سایت http://cnc88.ir

سلام خدا حال احوال وقت داری درد دل یه بنده ی حقیر رو گوش بدی ؟؟؟ بزار شروع کنم از گلایه های بچگانه ام

اینجا ایران است و من یک سرباز افراطی و تندرو :

تا کی باید انتظار آخرین منجی را بکشیم تا کی هر روز و هر عصر دعای ظهورش را نجوا کنیم تا کی باید حسرت آمدنش را بکشیم گله ارم از زمین و زمان گله دارم

اینجا در شهری زندگی میکنم که دیگر مردانش غیرت رافراموش کردند و زنانش حیا را اینجا هر وقتی اسمی از آخرین منجی میشنوند او را به تمسخر میگیرند

که اگه میخواست بیاید تا الان آمده است خنده ی تلخشان ما را خورد میکند که تیکه هایمان دیگر پیدا نیس

اینجا صدای آهنگ های حرام بیشتر از صدای صوت حرف های تو به گوش میرسد .

اینجا به بهانه ی روز بهترین زن دنیا پای کوبی حرام به راه می اندازند و هتک حرمت میکنند بخدا درد دارد درد!

هیچکس در نامردی برای آدم کم نمیگذارد رفتند کسانی که باید نمیرفتند...!

کشوری را که با خون بدست آوردیم بعضی از دختران وپسران در آن حرف آزادی میزنند و چطونه مراسم ارباب بی کفن ما را به پای کوبی تبدیل کردند

درد دل زیاده ولی سینه ی ما معبری به نام بغض دارد که زمزمه کنان میگوید دیگر طاقت ندارم آنقد حرف هایمان را در چشمانمان فرو بردیم که هرکس بهمان نگاه کند

کر میشود ...!

اینجا کسانی هستند که بخاطر تو تمام علوم و فنون دنیای فانی را بهم زدند مگر ندیدی شهیدی را که بعد از اینکه مغزش از سرش جدا شد تا یک دقیقه الله اکبر

زمزمه میکرد و چه زیبا دانشمندان علوم میگفتند که راهیان نور تمام محاسبات علمی را بهم زدند این است عشق تو

من در وجود خودم چیزی ندارم که بر رخ تو بکشم بنده ای ساده و نجوا که آرزویش شده است دیدن منجی و رسیدن به تو

◄میترسم شعر مزار من نیز این شود ....: ♥او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفتـــ ـ ـ ـ ـ◄ 



◄پرچم ارباب ما از همه بالاتر است ◄(السلام علیک یا اباعبدالله)

8) انسان - نشانی وبلاگ http://behappi.blogsky.com

سلام بر خالق هستی که بقول شاعر که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت

معمولا وقتی بخوام نامه‌ای به کسی بنویسم اول کار از حال و احوالِش می‌پرسم ولی نمیدونم از شما هم میشه حال و احوال پرسید یا نه!!! من می‌گم می‌توان، الان چراش هم میگم، حال رو روز شما مثل ما نیست که به شرایط خودمون وابسته باشه حال و روز شما به شرایط و حال و روز و کار‌های مخلو‌قاتون بسیگی داره پس می‌تونم از شما بپرسم که حالتون چطوره؟
چه خبر از زمین؟ از حجت (ع) چه خبر؟ کی میاد تا ما رو نجات بده؟ کی میاد ما رو از دست این انسان‌ها نجات بده؟ البته نمیشه اینطور گفت شاید خود من هم جزء اونایی باشم که باید بقیه رو از دستم نجات بدن. نمی‌دونم از دست من خوشنودی یا ناراحت ولی می‌دونم که اینو می‌دونیکه من تمام تلاشمو حداقل در ارتباط با دیگران می‌کنم تا از دستم خوشنود باشی چون خوشنود بودن شما باعث خوشنودی من و دیگران هم میشه و اینکه همه خوشنود باشن خیلی خوبه.

خدایا همیشه ازت خواستم به همه قدرت بدی و البته این قدرت رو هم بدی که از قدرتشون درست استفاده کنن تا دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنند. ولی نمی‌دونم چنین چیری ممکنه؟ ممکنه کسی بخاطر مساوی شدن کس دیگه باهاش از منافع و منابع خودش به اون بده؟ ممکنه هیچ مرزی وجود نداشته باشه و کل دنیا یکی باشه؟ ممکنه آهنگ جان لنون درست از کار در بیاد؟ نمی‌دونم ولی، یه چیزی هست که کاملا ازش مطمئنم، مطمئنم که همیشه به همه چیز امیدوار می‌مونم، مطمعنم که همیشه و در همه حال تو رو شکر می‌کنم، مطمئنم که برای بهتر شدن دنیا کار می‌کنم و مطوئنم که بدون تو هیچ چیز ممکن نبود و تو علت همه چیز هستی.

معمولا اول دعاها تو رو شکر می‌کنن ولی این یه دعا نیست یه نامست پس من اینجاست که باید بگم خدایا شکرت، شکرت که اینجا پشت لبتابم نشستم و دارم برات نامه می نویسم، شکرت که می‌تونم متنی که دارم می نویسم رو ببینم، شکرت که گوشام صدای آهنگ پینک رو در این لحظه داره از هدست می شنوه، شکرت که بعضی وقتا مریض می‌شم تا یادم نره همیشه سلامتم و در آخر شکرت که زندم و زندگی می‌کنم.
با همه سلول‌هایم عظمتت را حس می‌کنم ای خالق هر چه بوده و هست و خواهد بود

9) غریبه - نشانی وبلاگ http://www.myonlyseat.blogsky.com

به خدا بگویید که میدانم ... من نبوده ام اما تو بوده ای (!) من نکرده ام اما تو دیده ای (!) من نگفته ام اما تو شنیده ای (!) من ... و هزاران هزار از این قسم "من و تو"هایی که حتی من نمیدانم اما تو ننوشته، خوانده ای !..

     لیکن امروز میخواهم چیزی بگویم که تو هم نمیدانی (!) یعنی میدانی اما فکرش را نمیکردی که روزی به رویت بیاورم!.. به رویت بیاورم که دیگر این دنیا برایم خسته کننده شده است و در عرض این سه دهه، عمر نه ماهه‌ای که باید در بطنش می‌گذراندم را پشت سر گذاشته ام.. همچو طفلی که برای خروج از بطن مادر لگد میزند، برای رهایی از این دنیای پوچ در پوچ به خود می پیچم، مارگزیده وار (!) و میدانم که اگر تمام این عالم حرفم را کفر و ناشکری بپندارند، تو میفهمی که چه میگویم و چه میخواهم.. چرا که دیشب به من شکری جدید آموخته ای؛ پس فریاد میزنم: «خدایا شکرت.. شکرت که "مرگ" را آفریدی تا خارج کند روح را از جسم و سبک کند من را از خود (!)» منی که مدتیست به یاد سال های نوجوانی افتاده؛ آن زمان که در برابر آئینه‌ای ایستاده بودم و ناگاه از ذهنش گذشت: این کیست ایستاده در برابر من (؟!) و به حال خود غبطه میخوردم که ای کاش روزی میتوانستم همچو زیب النساء بخوانم :
 

از قضا آئینه ی چینی شکست
خوب شد اسباب خود بینی شکست

10) سمیرا پاوه نژاد - نشانی وبلاگ(ندارد)

«خدایا دوستتـــ دارم» 

بخاطر بخشش هایتـــ

بخاطر مهربانی هایتـــ

بخاطر زیبایی هایتـــ

«خدایا تو را شکر می گویم»

شکر بابتـــ اینکه همیشه و در همه حال هوای من را داشتی

«خدایا از تو شرمنده ام»

شرمنده بابتـــ تمام بدی ها، قصور ها و نافرمانی هایم

خدایا تو تنها کسی هستی که وقتی مستعسل و درمانده ام و راه به جایی ندارم ،آنگاه که همه چیز را به تو میسپارم خیالم راحتـــ تر از همیشه استـــ

دستم را بگیر...هیچگاه مرا بحال خود وانگذار...فراموشم نکن

مطمئن هستم که خود را به تواناترین،داناترین و مهربانترین سپرده ام

خدای عزیز، تو هستی که دردهای مرا می دانی، فقط و فقط به تو توکل دارم

ای مهربانترین ..ای یکتای هستی

11) پویا با 3 دلنوشته - نشانی وبلاگ http://www.aftabyazd.persianblog.ir

خدای من
آنقدر کلمات عاشقانه ، بیش از من برای تو نوشته اند که دیگر حرفی برای من نمانده است
آسمان آبی دنیایت ، شده سقف راز و نیازهایم
با ابرهایت سخن می گویم و مهربانی را می طلبم
....

....

وقتی برای خدا نامه ای می نویسی
نگاهت پر از پرواز می شود
دلت عاشق می شود
سینه ات تند تر می زند
و شیفته رفتن
کلمات بر لبت جاری می شود
و دستها واسطه نوشتن نامه ای برای خدا
حتی
ابری سفید
برایت لحظه ای تفکر می شود
که خدا دستور سیراب کردن کدامین زمین را به او داده است

....

....

بعضی روزها
دلم برایت بیشتر تنگ می شود
خدای من
گاه به پرندگان هم حسودیم می شود
دو بال برای پرواز
آسمانی برای بال گشودن
و پروازی نزدیک به تو
اما من
پابند زمین
و دل در گرو آسمان
دنبال تو می گردم

12) مادرانه - نشانی وبلاگ http://www.ghalbemadar.blogsky.com

نامــه من به خـــدای من ...

اول سلام به خالق مهربون تر از 1000 پدر و مادر مهربون.

خدای خوب و مهربون من" هر روزم و با نام تو و سلام با

مهدی موعود (عج) شروع می کنم .

و ایمـان دارم " قلب هر مـؤمن خـانه خـداستــــ "

در خـانه خـدا " غیر خـدا را جـای نــدهیم و از او در هر

حـال استعـانتــــ بجـوئیم ...!

پـس ؛ بــه خـدا تـوّکل کـنیم ،

و ایـمانمون و نبـازیم و نا امـیـد "

از درگـاه الـهی " درهـیچ زمـان نـشیم ... !!!

همیشه خداوند حواسشون به ما هست ،

حتی در زمان نا امــیدی ...

☆°★°☆°★°☆°★°☆

... ... ... در بیمارستان دکترها کاملاً از حال فرزندم؛

نا امــید بودن ...

و می گفتند ممکن است 6 ماه در کـــما باشد .

پشت در ( I C U ) ... آیة الکرسی می خوندم ... و

با اطمینان 100% " می گفتم :

خدایا خودتون فرمودید ، اگر 4 تا آیة الکرسی ؛ بخونی ؛

4 ملک مقّرب من حافظند .

و اگر 5 تا آیة الکرسی خوندی ، خودم حافـظم ...

منهم " 5 تا آیة الکرسی میخوندم و به فرزندم و مابقی

بیماران فوت می کردم ...

و با اطمینان که فرزندم حتماً با سلامتی"

از ( ICU ) بیرون می آید "

روی صندلی مشغــول به دعــاخـوندن می شدم .

8 روز کار من همین بود ... و خــداوند فرزندم را به من

بعد از 8 روز برگرداندند.

و بعد از بـهوش آمدن ... ،

اولّین حـرفی که با اشک ریختن گفت :

چـــرا ؟

این قـدر اصـرار کـردی به خــداوند که من بر گـردم ... ،

من در بـهشتــــ با شــهدا بودم ...


حضرت امیرالمؤمنین علــی علـیه السـّلام :

از قلبــــــ تعبیر به (مــعـدن) مى‏کنند ،

که همه چــیز در آنجــا است.

قلـبــى کـه در سـینه مـن و شـما با یاد خــداستـــــ .

و قلـبــــــ "عـرش خــداستــــــ

شــاد و پیروز و سرافراز باشید .



☆°★°☆°★°☆°★°☆°★