سایه روشن

فرهنگی-اجتماعی-هنری

سایه روشن

فرهنگی-اجتماعی-هنری

حضور

«حضور»

مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن.

 یک سار شروع به خواندن کرد.اما مرد نشنید.

فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن.

 آذرخش در آسمان غرید.اما مرد گوش نکرد.

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: خدایا بگذار تو را ببینم.

ستاره ای درخشید. اما مرد ندید.

مرد فریاد کشید: یک معجزه به من نشان بده.

نوزادی متولد شد، اما مرد توجهی نکرد.

پس مرد در نهایت یاس فریاد زد: خدایا مرا لمس کن و بگذار بدانم که اینجا حضور داری.

در همین زمان خداوند پایین آمد و مرد را لمس کرد.

اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد.

توسط: محدثه

نظرات 7 + ارسال نظر
love x دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:48 ب.ظ http://downloadbaran.blogsky.com

سلام دوست عزیز مطلب قشنگی بود...

سلام
ممنون از حضور سبزتون

نادرحبیب الهی.ریش سفید دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1392 ساعت 06:33 ب.ظ http://hoo110.ir

ممنونم.بامسمابود

ما هم از حضور گرم شما ممنونیم

فاطمه صفرپور پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:19 ب.ظ http://6816.blogsky.com

شهادت عشق است

فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی ‏شکیبی انتظار، بهانه سازید . . .


تسلیت..

بر همه مسلمین تسلیت...
برای ظهور هرچه زودتر آن عزیز صلوات...

غریبه سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 03:46 ب.ظ http://www.myonlyseat.blogsky.com

تسلیم ..

غریبه سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ب.ظ http://www.myonlyseat.blogsky.com

آهااااان...
حالا کار به اینجا که رسید، مرد شد نماد "انسان" دیگه.. جسارتا اون جایی که طرف خیلی رمانتیک داره لب ساحل راه میره و در اوج عرفان روی شن ها اسم خدا رو مینویسه چرا نماد همون انسان میشه "زن" بعد وقتی که موقع خرف بازی که میرسه یهو قرعه نماد انسانیت رو به نام "مرد" میزنن!! عجبااا...

و اما بعد ...
امممم.. من موندم که بر اساس چه حکمی شما به این نتیجه رسیدین که حقیر راه بلدم ؟!! مگر اینکه طبق روال همیشه، لطف شما شامل حال بنده شده باشه ..

خدا پدر بابا طاهر رو هم بیامرزه که خوب گفته و شمام خوب نوشتی .. مثل هاتف اصفهانی که گفت :

یار بی‌پرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی‌الابصار

یا حق

اگه شما اصرار داری "مرد" اینطوری تعریف کنی، من حرفی ندارم...
من کجا گفتم زن نماد انسان؟! حرف تو دهنم نذارید یه بار دیدی به مذاقم خوش اومد ها...
و اما...
کسی که برای پیدا کردن خودش چله نشینی میکنه راه بلد نیست؟!

سعید سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:51 ق.ظ

متن زیبا و تعمل برانگیزی بود.

غریبه سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:44 ق.ظ http://www.myonlyseat.blogsky.com

عرض سلام و ادب

از این نوشته دو نکته رو میشه برداشت کرد :

1- ظاهر بینی و سطحی نگری از عوامل موثر در فاصله گرفتن ماست با حقیقت زندگی.. حالا که حضرت عالیه به این زیبایی طرح سوال کردین، چرا برای رفع مشکل ارائه طریق نمی فرمایین!؟‌ ما سراپا گوشیم ..

2- نکته دیگه ای که میشه از این متن نتیجه گرفت اینه که ما کاملا حماقت یک "مرد" رو در ارتباط با خدا شاهد هستیم و بر اساس این قانون کلی که همه مردها مثل هم اند (!) میشه نتیجه گرفت که کلا مردها موجوداتی هستند .... لذا پیشنهاد میکنم که در این گونه متون، از "فرد" بجای "مرد" استفاده کنین حتی اگه مطلب تون اقتباسی باشی (البته این نظر هیچ ارتباطی با "مسکولیسم" نداره هاااا صرفا شاعر میخواست یه چی گفته باشه که به زبان خودمانی، گیر نداده از دنیا نریم!! )

علیک سلام
آقا چرا موضوع پیچیده می کنی؟!
از نظر من "مرد" نماد یک انسان... پس واسه جنس خودتون حرف درست نکنید... از من گفتن بود
در جواب قسمت اول فرمایشات جنابعالی باید عرض کنم شما که راه بلدید و طی طریق کردید...
شاعر میگه:
به دریا بنگرم دریا ته بینم
به صحرا بنگرم صحرا ته بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته بینم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد